عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



اینجا خونه منه... اینجا همون جایست که گفتم میخوام حرفام را بگم همون جایی که گفتم وقتی نیستم ودلت برام تنگ شد به خونه ام بیا... اینجا فقط برای توست همه حرفام حقیقته.... به قول این آدما رسم زمونه است رسم دلای رنگارنگ آدما... یادمه گفتی فرق داری!!! گفتی نگاهت مثل آدمایی که دیدم نیست ... یادته خندیدم وباور کردم... یادته گفتم تا اخرش من هستم... یادته گفتی ازخدا میخوام اونی که من میخوام و خواست خداست تو باشی...دیدی خدا هم با ما یار نبود ... تورا محکوم نمیکنم... فقط میخوام الان که نیستی .. از این ساعتی که من را بی تو کرد وتو را بی من... فقط برات اینجا بنویسم بنویسم که چقدر دلم روز وشب سراغت را میگیره چقدر دلم میخواد باشی ... بنویسم که اگه بودی چقدر روزها وساعتهام قشنگ بود... اینجا مینویسم تا روزی که فراموشت کنم روزی که دیگه آپ نکردم بدون فراموشت کردم دوست دارم حتی اگه آدما سرزنشم کنند .. __ _█████____████ ___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█

اگه دو نفر لب پرتگاه باشنو تو بتونی فقط یکیشونو نجات بدی ..کدومو نجات میدی؟؟

http://www.smileyarena.com/emoticons/Main/Love_Hearts/spin.gif  تبادل لینک هوشمند http://www.smileyarena.com/emoticons/Main/Love_Hearts/spin.gif
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سایت عاشقانه  اورگ سوزلری و آدرس www.uraksozu.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 779
:: کل نظرات : 214

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1593
:: باردید دیروز : 266
:: بازدید هفته : 4534
:: بازدید ماه : 8763
:: بازدید سال : 105168
:: بازدید کلی : 252071

♥هـــرکــس از دنیا چیــزی برداشــت ...من دست برداشـــتم♥

★ ای خدا ★
چهار شنبه 14 / 11 / 1392 ساعت 2:34 بعد از ظهر | بازدید : 1096 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

 

از همه دنیا بریدم دیگه میرم برنگردم

 

ار کسو ناکس کشیدم باز به هیکشی بد نکردم

 

شب به شب یادت میوفتم پس همیشم تو رو عشقه

 

خداهم مثل دل من این دل تنها رو عشقه

 

ای خدا تنهاتر از دردم خبر داری

 

من که میدونم منو تنها نمیذاری

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★خیلی آرومم ★
چهار شنبه 14 / 11 / 1392 ساعت 2:32 بعد از ظهر | بازدید : 1092 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

با اون لبخند آرومت چه طوفانی به پا کردی                               

 

یه عمره با تو گشتم تازه فهمیدم چقدر مردی

 

نگاه کن لحظه هام بی تو همش درگیر تردیدن

 

سکوت لحظه ها بی تو به من حس بدی میدن

 

کنار تو دارم هر روز به این تقدیر میبالم

 

تو باشی خیلی آرومم کنارت خیلی خوشحالم

 

حضور تو ، توی این روزا به من حس غرور میده

 

از اون راهی که میرفتم از این برزخ عبور میده

 

 تو اینقدر مهربونی که نمیذاری ازت رد شم

 

تو اینقدر خوبی که عشقم نمیتونم باهات بد شم

 

یه جورایی هوای تو به من حس جنون میده

 

یه جوری عاشقم کردی که هر کی دیده فهمیده

 

یه جوری عاشقم کردی که مجنون پیش من هیچه

 

یه کاری کردی که هر شب صدام تو شهر میپیچه


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

مرگ عشق
سه شنبه 13 / 11 / 1392 ساعت 9:31 بعد از ظهر | بازدید : 1125 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                                                                        iegmn9ljy7wd4n22eo3.jpg

دیگه مرد همین دیروز خاکش کردم

 

هرچی خاطره داشتیم رو پاکش کردم

 

 به سنگ قبرش تکیه کردم

  

 کلی سرخاکش گریه کردم 

 

 هر کی رد میشد دلش میسوخت برای من

 

 اما اون که باید دلش میسوخت نسوخت به حال من

 

حتی لحظه خاک کردن عشقی که بود نیومد کنار من


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دوست دارم
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 1:26 بعد از ظهر | بازدید : 1197 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

✘ یه "دوســـــــــــت دارم"هـــایی هـــم هست...✘

✘ مـــــــــیدونی دروغـــه هــــــا...✘

✘ ولی قــــلــبت واسه بــــــاورش...✘

✘ به عقلــت الــــــــــــــتماس مــــــیکنـــه...!✘


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

من فقط تورو میخام...
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 1:25 بعد از ظهر | بازدید : 909 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

خـــدا جـــون یادت هـســت؟

دستــشو گــرفتــم آوردم پیشــت گفتـــم مـــن فقـط اینـو میـخوام

گفتـی ایــن نه بهتــر از اینــو بـرات گــذاشتم کـنار

پامـــو کــوبیـدم زمــین و گفتــم مــن همیــنو میــخوام

آروم تــوی گــوشــم گفتی:

آخـــه اون از مــن قــول یکی دیگــرو گــرفته...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

سیگار...
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 1:23 بعد از ظهر | بازدید : 931 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

گفت : اینقدر سیگار نکش میمیری.



گفتم:اگه نکشم میمیرم



گفت : اگه بکشی با درد میمیری.



گفتم:اگه نکشم از درد میمیرم



گفت : هوای دودی جلوی درد رو نمیگیره.



گفتم: هوای صاف جلوی مرگو میگیره؟



یه کم نگاهم کرد و گفت : بکش...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

گل
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 1:12 قبل از ظهر | بازدید : 1249 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

كودكي گل فروش با صداي عاجزانه التماسم كرد:گل مي خري؟...

گفتم:براي كي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت:براي هديه دادن به عشقت...

گفتم:اگر عشقم به عشقش هديه داد؟؟؟؟؟؟؟؟!!!

لحظه اي سكوت كرد و گفت:گل هايم فروشي نيست...!!!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دوستت دارم
یک شنبه 11 / 11 / 1392 ساعت 1:11 قبل از ظهر | بازدید : 1108 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

یه داستان عاشقانه و کوتاه و غمگین اونایی که طاقتشوندارن نیان تو ولی خیلی قشنگه
جمعه 9 / 11 / 1392 ساعت 11:41 قبل از ظهر | بازدید : 1161 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

پسر : ضعیفه! دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم!

دختر : تو باز دوباره گفتی ضعیفه؟؟؟

پسر : خوب... «منزل» بگم چطوره !؟

دختر : واااای... از دست تو!!!

پسر: باشه... باشه...ببخشید «ویکتوریا» خوبه ؟

دختر : اه... اصلا باهات قهرم.

پسر: باشه بابا... تو «عزیز منی»، خوب شد؟... آَشتی؟

دختر: آشتی، راستی... گفتی دلت چی شده بود؟

پسر: دلم ...!؟ آها یه کم می پیچه...! از دیشب تا حالا .

دختر: ... واقعا که...!!!

پسر: خوب چیه... نمیگم... مریضم اصلا... خوبه!؟

دختر: لوووووووس...

پسر: ای بابا... ضعیفه! این نوبه اگه قهر کنی، دیگه نازکش نداری ها !

دختر: بازم گفتی این کلمه رو...!؟؟؟

پسر: خوب تقصیر خودته...! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت می کنم... هی نقطه ضعف میدی دست من!

دختر: من از دست تو چی کار کنم...

پسر: شکر خدا...! ، دلم هم پیچ میخورد چون تو تب و تاب ملاقات تو بود...؛ لیلی قرن بیست و یکم من!!!

دختر: چه دل قشنگی داری تو... چقدر به سادگی دلت حسودیم می شه.

پسر: صفای وجودت خانوم .

دختر: می دونی! دلم تنگه... برای پیاده روی هامون... برای سرک کشیدن توی مغازه های کتاب فروشی و ورق زدن کتاب ها... برای بوی کاغذ نو... برای شونه به شونه ات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه... آخه هیچ زنی، که مردی مثل مرد من نداره!

پسر: می دونم... می دونم... دل منم تنگه... برای دیدن آسمون تو چشمای تو، برای بستنی های شاتوتی که با هم می خوردیم... برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم...!

دختر: یادته همیشه به من میگفتی «خاتون»؟

پسر: آره... یادمه، آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!

دختر: آخ چه روزهایی بودن... ، چقدر دلم هوای دستای مردونه ات رو کرده... وقتی توی دستام گره می خوردن... مجنون من.

پسر: ...

دختر: چت شد؟ چرا چیزی نمی گی ؟

پسر: ......

دختر: نگاه کن ببینم...! منو نگاه کن...

پسر: .........

دختر: الهی من بمیرم...، چشمات چرا نمناک شده... فدای تو بشم...

پسر: خدا ن... (گریه)

دختر: چرا گریه می کنی...؟؟؟

پسر: چرا نکنم...؟! ها!!!؟

دختر: گریه نکن... من دوست ندارم مرد من گریه کنه... جلوی این همه آدم... بخند دیگه...، بخند... زود باش بخند.

پسر: وقتی دستاتو کم دارم چه جوری بخندم... کی اشکاموکنار بزنه که گریه نکنم ؟

دختر: بخند... وگرنه منم گریه می کنما .

پسر: باشه... باشه... تسلیم. گریه نمی کنم... ولی نمیتونم بخندم .

دختر: آفرین ، حالا بگو برام کادوی ولنتاین چی خریدی؟

پسر : تو که می دونی... من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد... ولی امسال برات کادوی خوب آوردم.

دختر:چی...؟ زود باش بگو دیگه... آب از لب و لوچه ام آویزون شد.

پسر: ...

دختر: باز دوباره ساکت شدی...!؟؟؟

پسر: برات... کادددووو...(هق هق گریه)... برایت یک دسته گل رُز!،
یک شیشه گلاب!
و یک بغض طولانی آوردم...!
تک عروس گورستان!
پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره...!
اینجا کنار خانه ی ابدیتت می نشینم و فاتحه می خوانم.
نه... اشک و فاتحه
نه... اشک و دلتنگی و فاتحه
نه... اشک و دلتنگی و فاتحه... و مرور خاطرات نه چنداندور...
امان... خاتون من!!!تو خیلی وقته که...
آرام بخواب بانوی کوچ کرده ی من....
دیگر نگران قرص های نخورده ام... لباس اتو نکشیده ام و صورت پف کرده از بیخوابیم نباش...!
نگران خیره شدن مردم به اشکهای من هم نباش...!
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم...!cryingp336


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان گریه دار من و شادی (دختر)
جمعه 9 / 11 / 1392 ساعت 11:29 قبل از ظهر | بازدید : 1452 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                               داستان گریه دار من و شادی (دختر) 1

پسر وقتی به خودش اومد دید که روی تخت بیمارستان زیر سرم خوابیده . چیزی یادش نبود میخواست از روی تخت بلند بشه که یه دست گرم از بلند شدنش جلو گیری کرد . برگشت و نگاه کرد دست پدرش بود تا حالا پدر رو اینطوری ندیده بود پدر طبق معمول تسبیح چوبی قشنگش توی دستش بود و شبنم اشکش ریش سفیدشو خیس کرده بود . خواست حرف بزنه که پدر بهش اشاره کرد آروم سرجاش بخوابه آخه دکتر گفته بود اصلا نباید تحت هیچ فشاری قرار بگیره پسر طبق معمول حرف پدر رو گوش کرد و آروم دراز کشید و خوابش برد .
وقتی چشماشو باز کرد دید مادر و پدر هر دو بالای سرشن مادر طبق معمول اشک توی چشماش جمع شده بود ولی پدر اینبار تونسته بود خودشو کنترل کنه . مادر بهش گفت : تو اصلا فکرشو نکن هر اتفاقی افتاده خواست خدا بوده . مادر اینو گفتو نم نم اشکش تبدیل به سیل شد برای همین پدر از اتاق بیرون بردش تا کمی آرومش کنه . توی ذهن پسر این جمله ی مادر تکرار میشد که : تو اصلا فکرشو نکن هر اتفاقی افتاده خواست خدا بوده ولی هرچی فکر میکرد معنی حرف مادر رو نمیفهمید . آقای دکتر اومد بالای سرش یه کم خوش و بش کرد و بعد رفت سراغ معاینه بعد رو به پسر کرد و گفت : پسر قوی ای هستی حالت خوب شده فردا میتونی بری خونتون . پسر یه لبخند کمرنگ زد و با دکتر خدا حافظی کرد . مادر و پدر دوباره اومدن توی اتاق . پسر به محض دیدنشون گفت : پس شادی کجاست ؟ با گفتن این حرف مادر دوباره زد زیر گریه ولی این بار خودش رفت بیرون . پدر گفت : وقتی تو خواب بودی اومد . پسر باورش نشد چون وجودشو از روی بوی تنش تشخیص میداد . به پدش گفت : پدر میدونم شادی نیومده من تویه سخت ترین شرایط با اون بودم حالا .... تا اومد بقیه ی حرفشو بزنه پدر برگشت . وقتی اینطوری میکرد یعنی نمیخواست ادامه ی حرفو بشنوه پسر هم ساکت شد . فردا پدراومد دنبالش . پدر کمکه پسرش کرد تا لباساشو بپوشه تا برن خونه . وقتی رسید خونه خواهر و برادرش اومدن به استقبالش بغلش کردن و شروع کردن به بوسیدنش . از بوی اسفند بدش میومد برای همین خواهرش اسفند براش دود نکرده بود ولی در عوض مادر تا رسیدن خونه یک عالمه اسفند دود کرد پسر از دود خوشش نمیومد ولی گاهی البته فقط گاهی هر چند وقت یه بار پیپ میکشید . پسر از خواهر و برادرش پرسید از شادی خبری ندارید که یدفه دید رنگه هر دوشون پرید و زود از اتاق پسر رفتن بیرون . اخلاقش طوری بود که خیلی زود عصبانی میشد ولی خیلی زودتر به حالت عادی برمیگشت . داد زد . تلفنو بیارید توی اتاقم میخوام ببینم پس این شادیه بی معرفت کجاست . مادر اومد توی اتاقش . یه کم حاشیه رفت ولی حرف اصلی رو نزد بعدش بلند شد و رفت . پسر دوباره توی رخت خوابش دراز کشید . که یدفه رفت توی رویاهاش :

************************************************** *****************************************

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ مرگ من ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 10:36 بعد از ظهر | بازدید : 1086 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                           

               مرگ من روزی فرا خواهد رسید                                                                     


در بهاری روشن از امواج نور


در زمستانی غبارآلود و دور  

                                                                     
یا خزانی خالی از فریاد و شور

 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید:

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ تنهای تنهام ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 10:34 بعد از ظهر | بازدید : 1190 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                                           

عشق تو کورکرد  و کشت مرا

 

فکرو ذکرم تو بودی او روزا یادته

 

 اون دل کوچیکه من جلوی پات بود یادته

 

رفتیو با رفتنت پا گزاشتی رو دلم

 

  سرم داره گیج میره تو کجایی عشقه من

 

وقتی میخواستی بری گفتی بهم غصه نخور

 

   دلو سپردم من به تو غصه نخور

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ از چه بنویسم ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 10:32 بعد از ظهر | بازدید : 1137 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )


از چه بنویسم؟


از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟

 

یا از دلی که سوتو کور است؟

 

از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟

 

از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟

 

یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ بر سنگ قبر من بنویسید ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 10:25 بعد از ظهر | بازدید : 1160 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                         

بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود


اهل زمین نبود نمازش شكسته بود


برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود


تنها از این نظر كه سراپا شكسته بود


بر سنگ قبر من بنویسید پاك بود


چشمان او كه دائماً ازاشک شسته بود


بر سنگ قبر من بنویسید این درخت


عمری برای هر تیشه و تبر دسته بود


بر سنگ قبر من بنویسید كل عمر


پشت دری كه باز نمی شد نشسته بود


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ شعر برای کسی که دارم ازش جدا میشم ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 12:22 قبل از ظهر | بازدید : 1232 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                                                            

خداحافظ گل لادن .تموم عاشقاباختن

                                                            
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن

 
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه 

                                                              
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

 
یكی با چشمای نازش دل كوچیكمو لرزوند 

                                                        
یكی با دست ناپاكش گلای باغچمو سوزوند

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ یک داستان تکان دهنده ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 11:30 قبل از ظهر | بازدید : 1110 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی

 

برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را

 

گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار

 

فرانسه ای  که دردستش داشت، این کار را می کرد!در بیمارستان، پسرک به

 

دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد

 

وقتی  پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم

 

دوباره رشد میکنند؟

 

مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی برزبان نیاورد.. او به سمت ماشینش برگشت و

 

از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده

 

خودبسیار ناراحت و پشیمانبود، جلوی ماشین نشست و به خطهایی که پسرش

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

★ گذشت عشق ★
سه شنبه 6 / 11 / 1392 ساعت 11:27 قبل از ظهر | بازدید : 1209 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

روزی پسری ، دختری را دید که خیلی ساکت هست گفت :چراساکت

هستین باچشمانی پر از اشک دخترک  جواب داد: من عاشق پسری

هستم واون پسرنمیدونه من عاشقش هستم ،پسرک گفت :من هم

عاشق دختری هستم که خیلی همدیگر رودوست داریم و یک سالی

هست عاشق هم دیگه هستیم ،دخترک با چشمانی  پر از اشک به

پسرک گفت:خوش به حال تو.دخترک به پسرک گفت میتونیم باز

همدیگر روببینیم . پسرک جواب داد:بله با هم قرار گذاشتن

که چند روز دیگه همدیگر رو ببینن . پسرک رفت .دخترک تا

اون روز خیلی انتظارمیکشید.واون روز فرا رسیدو دخترک رفت

همون جاولی پسرک نیومد چون برای پسرک مهمون اومد نتونست

بره .دخترک ناراحت رفت خونه .و چند روز بعد پسرک و  

دخترک همدیگررو دیدن دخترک با چشمانی پر ازاشک اومد پیش

پسر و به پسر گفت چرا اون روز نیومدی، پسر جواب داد مهمون

اومد نتونستم بیام شرمنده....دخترک گفت :میخوام یه چیزی

http://www.hot-music.ir/wp-content/uploads/2013/04/edame.gif


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

عشقم
پنج شنبه 3 / 11 / 1392 ساعت 11:36 قبل از ظهر | بازدید : 1712 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

به حــرمــت بیکسیم

 هیسسس

عشقم تو بغل دشمنم خوابش برده

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

شرم دارم
پنج شنبه 3 / 11 / 1392 ساعت 11:35 قبل از ظهر | بازدید : 1154 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

شرم دارم به مادرم بگویم:

آن که بخاطرش قلبت راشکستم...

خیانت کرد و تنهایم گذاشت....

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

مرد
پنج شنبه 3 / 11 / 1392 ساعت 11:32 قبل از ظهر | بازدید : 1359 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

                       

اگه مرد بودن به بالا بودن تعداد سکس هست من مرد نیستم .
 اگه مرد بودن به اینه که تو جمع های پسرونه
خاطرات سکس هرکی بیشتر بود و هرکی راحت تر
تن و بدن دختر مردم رو نقل و نبات کرد تو مجلس من مرد نیستم .
 اگه مرد بودن به اینکه دوست دخترات خرجت رو بکشن
و این برات افتخار باشه شرمنده اخلاقت بازم من مرد نیستم .
 من مرد شدم ، که بتونم آبرویی رو از ریختن نجات بدم .
 من مرد شدم که تکیه گاه یه آدم ضعیف تر از خودم باشم .

 من مرد شدم که دلم فقط جای یک نفرو داشته باشه.

به سلامتی همه اونایی که مرد هستن نه نامرد .

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

وقت رفتن
جمعه 2 / 11 / 1392 ساعت 1:26 قبل از ظهر | بازدید : 1045 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

تو که می دونستی من تکیه گاه محکمتم ,

بگو با من دیگه چرا آخه نوکرتم ؟؟؟

 

 من که هر دقیقم وابسته به دقیقه تو بود ...

 من که حتی لباس تنم به سلیقه تو بود ...

 

منی که دست هیچکسی رو با وجودم نمی گرفتم ;

تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت ..

 

 رسیده وقت رفتن ,

 هرچند من از دلت خیلی وقته رفتم ...

 

باشه تو بردی و اینا برات افتخارن ؟؟؟

تو ختم عالمی و منم اند خامم ؟؟؟

 

 

 سخته رفتن بس که سردم ...

من حرف دل های شکستم ...

 

  من درد تموم دنیام ...

که زخم هام رو خودم بستم ....

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

تصورکن
شنبه 1 / 11 / 1392 ساعت 9:58 بعد از ظهر | بازدید : 1654 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )
ﺗﺼـﻮﺭ ﮐـﻦ ؛

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻬـﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺑـﺪﯼ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧـﺪﻡ ،

ﺯﻧـﮓ ﺑﺰﻧـﯽ ﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺟـﻮﺍﺏ ﻧﻤﻴـﺪﻡ ،

ﻭ ﯾﻪ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳﮕـﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧـﯽ ﻭ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﻳﻴﺪ ؟

ﺑﮕـﯽ ﮐﺠﺎﯾﯽ ؟

ﺑﮕـﻪ ﻣﻨﻈـﻮﺭﺕ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺣـﻮﻣـﻪ ... ؟

ﭼﻴـﮑﺎﺭ ﻣﻴـﮑﻨﯽ ? ﺩﺍﺩ ﻣﻴـﺰﻧﯽ ? ﮔﺮﻳـﻪ ﻣﻴـﮑﻨﯽ ؟

ﺍﻭﻧـﻮﻗﺖ ﻣﻴﮕـﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯِ ﺩﻓﻨـﺶ ﮐﺮﺩﻳـﻢ ،

ﺍﻭﻥ ﻟﺤـﻈﻪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕـﯽ ? !!!

ﺗﺎ ﻭﻗـﺘﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻨﺎﺭﺗـﻢ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺩﻭﺳﺘـﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﻣﻨـﻮ ﺑﺒﺨـﺸﯽ ﻟﻄﻔﺎ ...

ﭼﻮﻥ ﻣﻤﮑـﻨﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻴﺎﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻧﺒـﺎﺷﻢ

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

ضعیف
شنبه 1 / 11 / 1392 ساعت 9:53 بعد از ظهر | بازدید : 1741 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )
می گویند ضعیف شده ام !

می گویم از سنگینی درس هایم است !


اما

نمیدانند به خاطر سنگینی در سهایی است که

!از دنیا و آدمهایش گرفت

 

                                                     


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

ترک
شنبه 1 / 11 / 1392 ساعت 9:44 بعد از ظهر | بازدید : 2181 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

تــَرکــَت کَـــرده؟؟؟

شَــب هآ بـ ـه یآدَش گــــریه مـ ـی کـــُنی؟؟؟

 

نــ ـآرآحَــــت نَبـ ـآش...

یــه روز تــ ـو تَنهـــ ـآ آرزوی زنـــــدگـ ـیش مـ ـی شی

 

          !!!ایـ ـن بَدتـــــَرین انتـ ـقآمــــه

 

1370436995345130_large.jpg

 


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

خیلی سخته
شنبه 1 / 11 / 1392 ساعت 9:36 بعد از ظهر | بازدید : 1161 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

خیلی سخته کسی نداشته باشی که:

*بی منت بغلت کنه

*بی منت باهاش درد ودل کنی

*بی منت براش گریه کنی

*بی منت پشتت باشه

*بی منت دوست داشته باشه

*بی منت رفیقت باشه

خیلی سخته....

خیلی..........!

                  


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

سیگار
شنبه 1 / 11 / 1392 ساعت 9:23 بعد از ظهر | بازدید : 1538 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

سیگارم

دود سیـــــگارم را به تو تـــرجیح می دهم...

کم رنگ هست...

امـــــــــا...

دو رنگـــــــ نیست...!!!

 

---------------------------

 

باور کــــــــن...

از خـــاکستر سیگارم

بـــــی ارزش تری...

بـــــــــــاور کــن...!!!

 

---------------------------

 

با سیگـــــار کشیدن کسی

مــــرد نشد...

ولــــی با نامـــردی خیلی ها

سیگاری شدند...

 

----------------------------

 

این روز هــــا هیچ دری

بــــه رویم بــــــاز نیست...

جـــز در پاکت سیـــــگارم...!!!

 

-------------------------

 

نپرس چرا سیــــگار می کشی...

بپـــرس چه می کشی که...

انقدر سیـــگار می کشی؟؟؟

 

--------------------------

 

کسی که سیـــــگار می کشه...

از یه درد بـــزرگ رنج میـــبره...

از ســــرطان نترسونش...!

 

--------------------------

 

تـــمام سیـــگار های دنیا را هم

دود کــــنم...

تنهــــــاییم...

توجـــــه هیچ کـــس را...

جلـــب نخواهــــد کـــرد

جـــــز پیرمــــرد سیـــــگار فروش...!!!

 

--------------------------

 

ایـــــن روز هـــا وقتـــمو بـــــا

سیـــــــگارم پــــر می کـــــنم...

تـــــا وقــــت گیــــر کســی نبــــاشم...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

حکم اعدام
چهار شنبه 30 / 10 / 1392 ساعت 12:3 قبل از ظهر | بازدید : 1210 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

حکــــم اعــدام بود ...

 

اعدامـــی لــحظه ای مـــکث کــرد و بـــوسه ای بر طنــاب دار زد ...

 

دادســتان گفت :

 

صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی این چــــه کـــاریست  !؟؟

 

زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :

 

بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم ،

 

ولی آدم ها !!!!! بدجـــور زمــینــم زدن !

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داغونم
چهار شنبه 30 / 10 / 1392 ساعت 11:27 قبل از ظهر | بازدید : 1080 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

شُدَم چارلی چاپلین... میخَندَم...میخَندونَم...وَلی اَز تو

 

داغونَـــــَــــَــــَــــَـــــَــــَم...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

سه چیز
چهار شنبه 30 / 10 / 1392 ساعت 11:27 قبل از ظهر | بازدید : 1397 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم !

 

سه چیز را پاک نگهدار : جسم ، لباس ، خیال !

 

از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر !

 

از سه چیز خود را دور نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین !

 

سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم !

 

اما سه چیز را هیچگاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست ...


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

تفاهم
چهار شنبه 30 / 10 / 1392 ساعت 11:26 قبل از ظهر | بازدید : 1358 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

حـــتـــی روز مـــرگ ام هـــم بــاهـــم تــــــفـــاهــم نـــداریــم مـــن

 

ســفــیــد مــی پـــوشــم و تـــو ســــیــــاه...!!


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

محل تبلیغات شما