عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



اینجا خونه منه... اینجا همون جایست که گفتم میخوام حرفام را بگم همون جایی که گفتم وقتی نیستم ودلت برام تنگ شد به خونه ام بیا... اینجا فقط برای توست همه حرفام حقیقته.... به قول این آدما رسم زمونه است رسم دلای رنگارنگ آدما... یادمه گفتی فرق داری!!! گفتی نگاهت مثل آدمایی که دیدم نیست ... یادته خندیدم وباور کردم... یادته گفتم تا اخرش من هستم... یادته گفتی ازخدا میخوام اونی که من میخوام و خواست خداست تو باشی...دیدی خدا هم با ما یار نبود ... تورا محکوم نمیکنم... فقط میخوام الان که نیستی .. از این ساعتی که من را بی تو کرد وتو را بی من... فقط برات اینجا بنویسم بنویسم که چقدر دلم روز وشب سراغت را میگیره چقدر دلم میخواد باشی ... بنویسم که اگه بودی چقدر روزها وساعتهام قشنگ بود... اینجا مینویسم تا روزی که فراموشت کنم روزی که دیگه آپ نکردم بدون فراموشت کردم دوست دارم حتی اگه آدما سرزنشم کنند .. __ _█████____████ ___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█

اگه دو نفر لب پرتگاه باشنو تو بتونی فقط یکیشونو نجات بدی ..کدومو نجات میدی؟؟

http://www.smileyarena.com/emoticons/Main/Love_Hearts/spin.gif  تبادل لینک هوشمند http://www.smileyarena.com/emoticons/Main/Love_Hearts/spin.gif
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سایت عاشقانه  اورگ سوزلری و آدرس www.uraksozu.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 779
:: کل نظرات : 214

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 725
:: باردید دیروز : 266
:: بازدید هفته : 3666
:: بازدید ماه : 7895
:: بازدید سال : 104300
:: بازدید کلی : 251203

♥هـــرکــس از دنیا چیــزی برداشــت ...من دست برداشـــتم♥

شکل خدا
یک شنبه 19 / 7 / 1392 ساعت 11:40 قبل از ظهر | بازدید : 3929 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

یه خانواده ی سه نفری بودن
یه دختر کوچولو بود با مادر و پدرش
بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل
به دختر کوچولوی ما میده
بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .
دختر کوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه
که اونو با داداش کوچولوش تنها بذارن.
اما مامان و باباش می ترسیدن
که دختر کوچولوشون حسودی کنه
و یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره.
اصرارهای دختر کوچولو اونقدر زیاد شد که
پدر و مادرش تصمیم گرفتن اینکارو بکنن
اما در پشت ِ در اتاق مواظبش باشن.
دختر کوچولو که با برادرش تنها شد …
خم شد روی سرش و گفت :
داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی
به من میگی قیافه ی خدا چه شکلیه ؟
آخه من کم کم داره یادم میره ……….


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دلیل عشق
پنج شنبه 18 / 7 / 1392 ساعت 11:4 بعد از ظهر | بازدید : 1499 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!
- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»…

pic www.3et.ir 31 داستان های عاشقانه جدید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دختری ...
پنج شنبه 18 / 7 / 1392 ساعت 10:49 بعد از ظهر | بازدید : 1331 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

عشق واقعی
دو شنبه 23 / 6 / 1392 ساعت 1:40 قبل از ظهر | بازدید : 1458 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

زن و شوهر جوانی سوار بر موتورسیکلت در دل شب می ­راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواشتر برو من می­ ترسم. مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.

زن جوان: خواهش می ­کنم، من خیلی می ­ترسم. مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری.

زن جوان: دوستت دارم، حالا می ­شه یواشتر برونی. مرد جوان: مرا محکم بگیر.

زن جوان: خوب، حالا می ­شه یواشتر برونی؟ مرد جوان: باشه، به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی ­تونم راحت برونم، اذیتم می­ کنه.

روز بعد روزنامه ­ها نوشتند: برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت.

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود، پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

گنجشگ وخدا
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:33 بعد از ظهر | بازدید : 2666 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : می آ ید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که درد هایش را در خود نگه می دارد
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست
فرشتگان چشم به لب ها یش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود
با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست ". گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام ، تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست
سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند
خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آن گاه تو از کمین مار پر گشودی
گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود
.خدا گفت : و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خواستی

. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت
. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان مداد رنگی
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:28 بعد از ظهر | بازدید : 2611 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

همه ي مداد رنگي ها مشغول بودند…به جز مداد سفيد…

هيچ کسي به او کار نمي داد…همه مي گفتند:{تو به هيچ دردي نمي خوري}…

يک شب که مداد رنگي ها…توي سياهي کاغذ گم شده بودند…مداد سفيد تا صبح کار کرد…

ماه کشيد…مهتاب کشيد…و آنقدر ستاره کشيد که کوچک وکوچک و کوچک تر شد…

صبح توي جعبه ي مداد رنگي…جاي خالي او…با هيچ رنگي پر نشد


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان عشق حقیقی
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:25 بعد از ظهر | بازدید : 1985 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد .. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید .. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند ..
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند .. سپس به او گفتند : باید ازت عکسبرداری بشه تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه .. پیرمرد غمگین شد .. گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست ..

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند .. پیرمرد گفت : زنم در خانه سالمندان است .. هرصبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم .. نمیخواهم دیر شود ..

پرستاری به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم .. پیرمرد با اندوه گفت : خیلی متاسفم او الزایمر دارد چیزی را متوجه نخواهد شد .. حتی مرا هم نمی شناسد .. پرستار با حیرت گفت : وقتی نمی داند شما چه کسی هستید چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید ؟ پیرمرد با صدایی گرفته .. به آرامی گفت : اما من که میدانم او چه کسی است ..[تصویر: 24.gif]


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دعای مرگ
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:22 بعد از ظهر | بازدید : 3073 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

خدایا خیلی تنهام به تو که موندگاری...

خداجون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری

خداجون می گن تو خوبی٬ مثل مادرا می مونی

اگه راست می گن ببینم عشق من کجاست می دونی؟

خداجون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟

من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن

من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟

خداجون تو تنها هستی٬ می دونی تنهایی سخته

زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره

اون می خواد که من نباشم٬ باشه اشکالی نداره

خداجون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت

ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت

خداجون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری؟

 


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

متنی از درد و دل های یک عاشق
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:17 بعد از ظهر | بازدید : 1284 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

اگر میدانستم دنیا انقدر بی وفاست هرگز چشم به این جهان نمیگشودم

اگر میدانستم عاشق شدن هجر و فراق و طپش قلب داشت عاشق

نمیشدم اگر باور میکردم به عزیز ترین کسی که در این دنیا علاقه مندم نمیرسم

به قصه ی عشقش گوش نمیدادم اه! ای خدای من این چه روزگاری بود که

برای من رقم زدی چقدر این دنیا بی وفاست ای دل درد بی وفایی و مهجوری

را هم کشیدی دیگر چه میگویی چشم به این جهان گشودن کار تو نبود میدانم

ان را بزرگی بود و از دست تو خارج ولی دل را چه میکنی؟

غم عشق جان سوزت را به که میگویی؟

ایا میخواهی مجنون دوم باشی و در فراق لیلی سر به بیابان بگذاری؟

ولی خیلی زیرک هستی ای دل چگونه این عشق را در خود جای دادی تویی

که به هیچ کس اجازه ی ورود نمیدادی ولی بی انصاف کمی هم به من فکر کن

مرا نمیبینی چه شده ام؟روز به روز زرد تر و نحیفتر میشوم هرچند عشق

شیرین است و گوارا ولی تو رابه خدا بس کن مرا اینگونه عذاب مده مرا

در اتش عشق مسوزان در اتش جهنم سوختن هزار بار بهتر از سوختن در

تب عشق است.زیرا در اتش جهنم سوختن دلیل بر گناه من است ولی عاشق شدن

چه گناهم بود جز این که قلبی پاک و مالامال از عشق داشتم؟

ولی ای کاش این قلب را هم نداشتم چگونه میشد اگر قلب من هم مانند دیگر

قلبها سنگ می بود و تیر هیچ عشقی در ان اصابت نمیکرد اما چه کنم که

خداوند این قلب را برای سوختن و عشق را برای سوزاندن خلق نموده وبس

 


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

حروف الفبا...
جمعه 13 / 6 / 1392 ساعت 10:11 بعد از ظهر | بازدید : 3449 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )
الف،ب،پ،ت،ث،ج،چ،ح،خ،د،ذ،ر،ز،ژ،س،ش،ص،ض،ط،ظ،ع،غ،ف،ق،ک،گ،ل،م،ن،و،ه،ی

یاد اول دبستان افتادین؟درسته...

 

سال اول ابتدایی که بودیم معلم مهربونمون،حروف الفبا رو به ما یاد

 

داد،فقط چندتا حروف ساده رو...

 

ولی...ای کاش که یاد نمی داد!

 

شماها به سادگی این حروف نگاه نکنید،یه کلمه هایی میشه باهاشون

ساخت...!!!

ولی حرف من این نیست،حرف من اینه که معلم ما این حروف رو با تمام

 

عشق و علاقه به ما آموخت...

 

پس چرا بعضی از ما به جای اینکه از این حروف،کلمه های زیبایی

 

بسازیم،هر حرف زشت و ناپسندی رو که دوست داریم به زبون میاریم؟؟؟

 

 

آخه چراااااااااااا؟؟؟!!!

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

اثبات عشق
سه شنبه 10 / 6 / 1392 ساعت 5:48 بعد از ظهر | بازدید : 2829 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به

وضوح حس می کردیم…

می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم…

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم…

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…

گفتم:تو چی؟گفت:من؟

گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟

برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره…

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه…

گفت:موافقم…فردا می ریم…

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر

خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت

فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با

این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس…

بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم…

علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از

ناراحتی بود…یا از

خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می

شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود…بهش

گفتم:علی…تو

چته؟چرا این جوری می کنی…؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم…

دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟

گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم…

نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم…و

اتاقو انتخاب کردم…

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه

خودت…منم واسه خودم…

دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده…

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود…

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…

توی نامه نوشت بودم:

علی جان…سلام…

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم…

می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر

برام بی اهمیت بود که حاضر

بودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…

توی دادگاه منتظرتم…امضا…مهناز


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان غمگین
جمعه 6 / 6 / 1392 ساعت 2:28 بعد از ظهر | بازدید : 2734 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

آن شب شب نحسی بود ...
با او تماس گرفت : چرا ؟ مگه من چی کار کردم ؟
دختر در جوابش : تو ... نه عزیزم تو خیلی پاکی ... ولی من ... تو لیاقتت بیشتر از منه ...
گفت : این حرفا چیه ؟ تو می دونی یا من ؟ من دوست دارم ... به خدا بدون تو می میرم ...
دختر گفت : این از اون دروغا بودا ... ولم کن ... ازت خسته شدم ... تو زیادی عاشقی ...
پسر : مگه بده آدم عاشق باشه ... ؟
دختر : آره واسه من بده ... عشق دروغه ...
پسر : نه به خدا من عاشقتم ...
دختر : ولم کن حوصلتو ندارم ...
پسر آهی کشید و گفت نه تو رو خدا نمی خوام از دستت بدم ...
صدای قطع شدن مکالمه آمد ...
تازه به خانه رسیده بود ... وارد اتاقش شد و با دیدن عکس او در پشت زمینه ی کامپیوترش ، اشکش جاری شد ...
آهنگ مورد علاقه ی او را گذاشت تا پخش شود ...
به اواسط آهنگ رسیده بود که بغضش ترکید ...
بود و نبودم ... همه وجودم ... آروم جونم ... واست می خونم ... دل نگرونم اگه نباشی بدون چشمات مگه میتونم ؟
گرمی دستات ... برق اون نگاه ... یادم نمیره طعم بوسه هات ... کاشکی بدونی اگه نباشی ... می شکنه قلبم بی تو و صدات ...
و می گریست ...
بدون شام خوردن به رختخواب رفت ... و با فکر او به خواب ...
ساعت 3:12 بامداد بود ... از جا پرید ... خواب او را دیده بود ...
بلند شد و روی تختش نشست ... به بی معنی بودن زندگی بدون او پی برده بود ...
نمی خواست دیگر با هیچ کسی باشد ... پیامکی ارسال کرد :
" الان که این پیامک رو می خونی جسمم با تو غریبه شده ولی بدون روحم همیشه دوست داره ، دیدار به روز بیداری بدن ها ... دوستت دارم ... بای "
به بیرون از اتاقش رفت ... داخل آشپز خانه شد ...
پنجره ی آشپز خانه به اندازه ی او بزرگ بود ...
داخل کوچه را نگاهی کرد ...
سکوت در کوچه ی ساختمانشان فریاد می کشید ...
پنجره را باز کرد ...
با باز شدن پنجره ، شب به داخل خانه نفوذ کرد ...
پاهایش را از پنجره بیرون گذاشت ... و بدنش هنوز لب پنجره بود ...
و وداع کرد ...
صدایی سرد از کوچه آمد ... ساعت 3:34 دقیقه بامداد بود ... جسمی به پایین افتاده بود ...
نخواست مزاحم کسی بشود برای همین نیمه شب را انتخاب کرد ...
و روحش به آرامش ابدی رسید و جسمش نسیب خاک شد ... همانطور که از خاک آمده بود ...
صبح مادرش قبل از اینکه به آشپز خانه برسد داخل اتاق پسر شد ...
پسر را نیافت ...
ولی گوشی او را در حال زنگ خوردن دید ...
تماس هایی پشت سر هم و بی وقفه از یک دختر ...
و ده ها پیام یکسان در گوشی دید که تازه از طرف دختر ارسال شده بودند :
" نه تورو خدا نه ... نمی خوام دیگه ازت جدا باشم .... فکر کن حرفای دیشبم فقط یه شوخی بود ...
تورو خدا ازم جدا نشو .... بخدا منم دوستت دارم "
زمان ارسال پیام ساعت 3:35 دقیقه ی بامداد بود ...
و مادر ... وارد آشپز خانه شد ... طبق عادت از پنجره به پایین نگاهی کرد ....

 

 


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

مادری که دنیا هیچوقت اورا فراموش نمیکند :
دو شنبه 2 / 6 / 1392 ساعت 11:50 قبل از ظهر | بازدید : 1823 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

مادری که دنیا هیچوقت اورا فراموش نمیکند :

وقتي گروه نجات زن جوان را زير اوار پيدا کرد , او مرده بود اما کمک رسانان زير نور چراغ قوه چيز عجيبي ديدند.زن با حالتي عجيب به زمين افتاده , زانو زده و حالت بدنش زير فشار اوار کاملا تعقيير يافته بود . ناجيان تلاش مي کردند جنازه را بيرون بياورند که گرماي موجودي ظريف را احساس کردند . چند ثانيه بعد سرپرست گروه ديوانه وار فرياد زد :بياييد , زود بياييد ! يک بچه اينجاست . . بچه زنده است .  

وقتي اوار از روي جنازه مادر کنار رفت دختر سه_چهار ماهه اي از زير ان بيرون کشيده شد . . نوزاد کاملا سالم و در خواب عميق بود . مردم وقتي بچه را بغل کردند , يک تلفن همراه از لباسش به زمين افتاد که روي صفحه شکسته ان اين پيام ديده ميشد : عزيزم , اگر زنده ماندي , هيچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامي وجودش دوستت داشت . . .

عکس عاشقانه


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان دخترک نابینا
دو شنبه 2 / 6 / 1392 ساعت 11:42 قبل از ظهر | بازدید : 1739 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )
دختری بود نابینا
که از خودش تنفر داشت
و فقط یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنین گفته بود
« اگر روزی قادر به دیدن باشم
حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم
عروس حجله گاه تو خواهم شد »
 
 
_ _ _
 
و چنین شد که آمد آن روزی
که یک نفر پیدا شد
که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد
و دختر آسمان را دید و زمین را
رودخانه ها و درختها را
آدمیان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست
 
_ _ _
دلداده به دیدنش آمد
و یاد آورد وعده دیرینش شد :
« بیا و با من عروسی کن
ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »
 
_ _ _
دختر برخود بلرزید
و به زمزمه با خود گفت :
« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »
دلداده اش هم نابینا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسری با او نیست
 
_ _ _
دلداده رو به دیگر سو کرد
که دختر اشکهایش را نبیند
و در حالی که از او دور می شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی »

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

مهرمادری
دو شنبه 2 / 6 / 1392 ساعت 11:32 قبل از ظهر | بازدید : 2288 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

مادر من فقط یك چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود.
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یك روز اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت كشیدم . آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه ؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم وفورا از اونجا دور شدم
روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یك چشم داره
فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم . كاش زمین دهن وا میكرد و منو ..كاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری ؟
اون هیچ جوابی نداد....
حتی یك لحظه هم راجع به حرفی كه زدم فكر نكردم ، چون خیلی عصبانی بودم .
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشم
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم

اونجا ازدواج كردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...
از زندگی ، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودم
تا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن من
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا ، اونم بی خبر
سرش داد زدم ": چطور جرات كردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟!" گم شو از اینجا! همین حالا
اون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد .
یك روز یك دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شركت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه
ولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرم .
بعد از مراسم ، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی كنجكاوی .
همسایه ها گفتن كه اون مرده
ولی من حتی یك قطره اشك هم نریختم
اونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدن
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فكر تو بوده ام ، منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا
ولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تورو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی كوچیك بودی تو یه تصادف یك چشمت رو از دست دادی
به عنوان یك مادر نمی تونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ میشی با یك چشم
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو
برای من افتخار بود كه پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینه
با همه عشق و علاقه من به تو...

دلنوشته هاي عميق و تكان دهنده

فقط خواستم بگم که قبل از هر کاری کمی بیندیشید امیدوارم که این داستان واقعی نبا


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

غمناکترین جمله ها
پنج شنبه 10 / 5 / 1392 ساعت 12:47 قبل از ظهر | بازدید : 1834 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

ارزش دل قد یک مورچه است !!!هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.
                                بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !
                                 بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

به اندازه تمام بودنت ، بعد از رفتنت ، نابودم کردی !

                                  بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!

                                   بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم !
حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم ؟!

                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

دلم دیگر به زندگی گرم نیست
مادر می‌گوید : باید کمی به خودت برسی !
اما چگونه ؟ وقتی از هر طرف میروم به تو می‌رسم ؟!
                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

خیلی وقته که برای دیدن تو ، اول باید چشمهایم را ببندم …

                                       بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

خنده های زورکی ام را باور نکنید***من بدون گریه میمیرم …

                                                        بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ، دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !

                                       بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …

                                       بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

من یاد تو را تا کردم و لای آن کتاب حافظ روی طاقچه که تو به من هدیه کرده بودی پنهان کردم …
آری خوب می دانم که دیگر نیستی ولی چه کنم که همه ی فال هایم تا ابد بوی تو را خواهند داد ؟!

                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ، آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛ هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را … روزی که دروغ میگوید ، روزی که دیگر دوستم ندارد ، روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد و روزی که عاشق دیگری می شود !

                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

جدایی به روز آدم چیزی نمی آورد ؛ به شب آدم اما …

                                       بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !

                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!

                                      بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد …

                                     بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم …
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !

                                  بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !

                                   بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 
 

|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

غمیگن
پنج شنبه 10 / 5 / 1392 ساعت 12:32 قبل از ظهر | بازدید : 1836 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست …
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !

                              

غمگینم همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر میکند که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر …

                              

خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش …

                              

غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد !

                               

از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس***فرصت گفتن نداد حتی برای التماس

                               

                                  

خواستم آرزوهایم را به رخ روزهایم بکشم دیدم تو با روزها دست به یکی کرده ای ؛ آنها خودت را دارند و من فقط حسرتت را ؛ زبانم بند آمد !

                                

از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو …

                                  

سخت است ببازی تمام احساس پاکت را و هنوز نفهمیده باشی اصلا دوستت داشت ؟
روزگار با ما خوب تا نکرد ، ما را خوب “تا” کرد …

                                   

اونی که سکته ی قلبی کرده مُرده
اونی که سکوت قلبی کرده مُرده تر …

                                                                  

 

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دلشکستگی
پنج شنبه 10 / 5 / 1392 ساعت 12:12 قبل از ظهر | بازدید : 1738 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

ساعت های نبودنت روی مچم بسته نمیشود ، حلقه می شوند دور گردنم !
                                           بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ “ﮔﯿﺮ” ﺑﺎﺷﻪ ، ﮐﻞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﻭ “ﻧﺦ ﮐﺶ” ﻣﯿﮑﻨﻪ …
                                           بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
جدایی نادر از سیمین “اسکار” میگیرد و جدایی تو از من “جانم” را …
                                            بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
هزار کلمه بر جای خالیت ریختم اما پر نشد ؛ به گمانم جایت بینهایت خالیست !

                                          بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم ، چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت نبودن منه …
                                           بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
الان که این را می نویسم ساعت دقیقا راس نبودن توست ؛ تو هر موقع دلت خواست بخوان …
                                          بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
اعتراف می کنم عاشقت نبودم ، هنوز هم شاید نباشم اما اعتراف میکنم مرگ را بارها در نبودنت زیسته ام …
مرگ همان تویی هستی وقتی که نیستی !

                                          بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

هیچوقت دل اونایی که گریه شون بی صداست رو نشکنید چون این آدما هیچکس رو ندارن که اشکاشونو پاک کنه …

                                         بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
سوم
هفتم
چهلم
سال
چند سال دیگر باید عزادار نبودن هایت باشم …
                                    بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

خدارو شکر بعد این همه زندگی منم یه چیز شدم :
“فراموش”                                      بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان خودکشی شب عروسی
سه شنبه 23 / 4 / 1392 ساعت 12:41 قبل از ظهر | بازدید : 16272 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

 

داستان خود کشی... شب عروسیه ، آخر شبه ، خیلی سرو صدا هست میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هرچی منتظرشدن برنگشته در رو هم قفل 
کرده . داماد سراسیمه پشت در راه میره. داره ازنگرانی و ناراحتی دیوونه میشه . مامان وبابای دختره پشت در داد میزنند : مریم دخترم در رو باز کن ، مریم جان سالمی ؟
آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو میشکنه میرن تو . مریم ناز مامان بابا مثل یک عروسک زیبا کف اتاق خوابیده لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ولی رو لباش لبخنده !
همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند . کنار دست مریم یه کاغذ هست .
.
.
.
یه کاغذی که با خون یکی شده . بابای مریم میره جلو . هنوزم چیزی رو که میبینه باور نمی کنه . با دستایی لرزان کاغذ رو بر میداره بازش میکنه و می خونه : سلام عزیزم . دارم برات نامه می نویسم . آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه .
کاش منو تو لباس عروسی می دیدی . مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود ؟! علی جان دارم میرم . دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم . می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم .
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم . ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم . دارم 
میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی ، یادته ؟! گفتم یا تو یا مرگ ، تو هم گفتی ، یادته ؟! علی تو اینجا نیستی ، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی ؟! داماد قلبم تویی ، چرا کنارم نمیای ؟ !
کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه . کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند . علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت . حالا که چشمام دارند سیاهی میرند ، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره . روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد ، یادته ؟! روزی که دلامون لرزید ، یادته؟ !
روزای خوب عاشقیمون، یادته ؟! نقشه های آیندمون ، یادته ؟! علی من یادمه ، یادمه چطور بزرگترهامون ، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند . یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش .
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری . یادته اون روز چقدر گریه کردم ، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه ! می گفتی که من بخندم . علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم .
هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی 
نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام .
روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات .
دارم به قولم عمل می کنم . هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ .
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم . نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه . همین جا تمومش می کنم . واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام 
وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان !
عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم . دلم برات خیلی تنگ شده . می خوام ببینمت . دستم می لرزه .
طرح چشمات پیشه رومه . دستمو بگیر . منم باهات میام . . .
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و 
گریه می کنه .
سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده 
که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه .
آره پدر علی بود ، اونم یه نامه تو دستشه ، چشماش قرمزه ، صورتش با اشک یکی شده بود . نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود . هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود .
پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به 
قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود .
حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده . حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت ! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند . . .


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

جمعه 19 / 4 / 1392 ساعت 9:25 بعد از ظهر | بازدید : 2510 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comخوش به حاله بادبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comگونه هایت را لمس می کندبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comو هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comکاش مرا باد می آفریدندبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتو را برگ درختی خلق می کردند؛بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com!عشق بازیبرگ و بادرا دیده ای؟بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comدر هم می پیچند و عاشق تر می شوند…بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

 

کارت پستال درخواستی طراحان

 

 


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

چقدر سخته عشقت نباشه
یک شنبه 6 / 2 / 1392 ساعت 6:44 بعد از ظهر | بازدید : 2153 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

 

                Join Gevo Group

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچهـ قدر سختهـ تو چشمای کسی کهـ تمام عشقت رو ازت گرفتهـ بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

 

 

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبهـ جاش یهـ زخم همیشگی بهـ قلبت هدیهـ دادهـ زل بزنیبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

 

 

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comو بهـ جای اینکهـ لبریز کینهـ نفرت بشیبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

 

 

 

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comحس کنی هنوزم دوسش داریبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

داستان عاشقانه دخترک گل فروش
چهار شنبه 2 / 2 / 1392 ساعت 3:9 بعد از ظهر | بازدید : 1715 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

رفتم کنارش نشستم گفتم:براچی نمیری گلهات رو بفروشی؟

گفت:بفروشم که چی ؟تادیروزمی فروختم که با پولش ابجی مو ببرم دکتردیشب حالش بد شدمرد

باگریه گفت؟ تو میخواستی گل بخری؟

گفتم:تادیروز می خریدم برای عشقم امروزفهمیدم باید فراموشش کنم...!اشکاشوکه

پاک کرد یه گل بهم دادگفت:بگیرباید ازنوع شروع کرد

توبدون عشقت  من بدون خواهرم...

 


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

کمی زمان می خواهم ...
پنج شنبه 29 / 1 / 1392 ساعت 11:38 بعد از ظهر | بازدید : 1765 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

 

بــاشـد هر چـه تو بگويـي ...!

 

 

کمـي زمان مي خـواهـم ...

 

 

هــر وقت تـوانسـتم نــفس کـشيـدن را فــراموش کنـم ...

 

 

تــو را هم از يــاد خـواهم بــرد !!!...


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

دلم از دست تو زخمی شده ...
پنج شنبه 29 / 1 / 1392 ساعت 10:19 بعد از ظهر | بازدید : 1316 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

338885878247f9

 

کاش همیشه در کودکی می ماندیم !

                                      تا به جای دل هایمان سر زانو هایمان زخمی

می شد !

 


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

شکستن
سه شنبه 25 / 1 / 1392 ساعت 1:39 قبل از ظهر | بازدید : 1685 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

گاهی دلتنگ میشوم دلتنگتراز دلتنگیها

حسرت هارو میشمارم

وصدای شکستن را

...نمیدانم من کدامین امید رو ناامیدکردم ...

وکدامین خواهش رو نشنیدم

وبه کدام دلتنگی ها خندیدم


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

بیا!
دو شنبه 24 / 1 / 1392 ساعت 2:5 بعد از ظهر | بازدید : 2007 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبرگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشدبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comدلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شدهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچرا رفتی از کنارم؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبتبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبا چند خاطره ماندمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبرگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شودبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comدلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comصدای خنده هایت تنگ شدهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comبا آمدنت من را دوباره زنده کنبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comواحساس را دوباره در وجودم شعله ور کنبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفتهبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comزندگی می بخشه؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comچطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comای تنهاترین ستاره زندگی منبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comپشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانمبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنیبهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

یک شنبه 23 / 1 / 1392 ساعت 1:24 قبل از ظهر | بازدید : 1850 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

بعضی وقتا دوست دارم بغضم میگیره ***خدابیاد پایین اشکاموپاک کنه ***دستمو. بگیره بگه:ادما اذیتت میکنن ...؟

بیابریم پیش خودم ...


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

پنج شنبه 22 / 1 / 1392 ساعت 4:12 بعد از ظهر | بازدید : 2736 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )
اگه رفتم نگو رفیق نیمه راه بودبگو خسته بودبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
اگه رفتم نگو همه ی حرفاش دروغ بودبگوخیلی دروغ شنیده بودبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
اگه رفتم نگو دلمو شکست بگو دلش شکسته بودبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
اگه رفتم نگوعاشق نبود بگو دیوانه ی  عشقش بودبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
اگه رفتم نگو نامرد بودبگو تو زندگیش نامردی دیده بود  بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

جمعه 21 / 1 / 1387 ساعت 10:30 بعد از ظهر | بازدید : 3261 | نوشته ‌شده به دست ƧƛƧƛƝ | ( نظرات )

 

بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comیک شب خوب اسمون یک ستاره بودچشمک زنون خندیدوگفت کنارتمبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comتااخرش تاپای جون:ستاره قشنگی بوداروم ونازومهربون ستاره شدبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comعشق من ومنم شدم عاشق اون امازیادطول نکشیدعشق و ستاره جونبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comابر اومدستارمو دزدیدوبردنامهربونبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
بهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.comحالا شبا به یاد اون زل میزنم به اسمون: گریه میکنمبهار-بیست دات كام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar-20.com
 
 
 
 
 
 

|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

سایت عاشقانه ی اورگ سوزلری

تماس باما

محل تبلیغات شما

صفحه قبل 1 ... 21 22 23 24 25 ... 26 صفحه بعد